وداع با اسلحه
ارنست همینگوی۹۰.۰۰۰تومان
دنیا همه را میشکند و پس از آن خیلیها در جاهایی که شکستهاند قوی میشوند. اما دنیا کسانی را که نشکنند،میکشد.
بهترینها و نجیبترینها و شجاعترینها را با بیتفاوتی میکشد. اگر تو جزو آنها نباشی مطمئن باش که تو را هم میکشد، فقط چندان عجلهای ندارد.
- توضیحات
- توضیحات تکمیلی
- نظرات (0)
توضیحات
ارنست همینگوی برندهی جایزهی نوبل ادبیات (1954) در بخشی از زندگی پرماجرای خود به عنوان رانندهی آمبولانس راهی جنگ جهانی اول شد، در ارتش ایتالیا خدمت کرد و مجروح شد، سه ماه دوران نقاهت خود را در بیمارستان شهر میلان گذراند و همان جا به پرستارش دل باخت. او با الهام از این واقعه، شخصیت کاترین بارکلی را در رمان وداع با اسلحه (1929) خلق کرد.
این کتاب، نمونهای از بیان خاص همینگوی در داستاننویسی است که مترجم نازی عظیما، سعی کرده به همین لحن در زبان فارسی دست یابد. این کتاب از مجموعهی «میراث همینگوی» توسط نشر افق منتشر شده است. رمان وداع با اسلحه، تنها وداع با اسلحه نیست، وداع با عشق نیز هست. وداع با اسلحه نهتنها یکی از بزرگترین رمانهای جهان درباره جنگ است، بلکه داستان عشقی پرشور و عمیق نیز هست.
وداع با اسلحه، داستانی از عمق دهشتناکی و ترس و فاجعه جنگ جهانی اول است که حاصل حضور ارنست همینگوی بهعنوان راننده آمبولانس در ارتش ایتالیاست. همینگوی بخشهای زیادی از این رمان را از تجربیات واقعی خودش در جبهه ایتالیا وام گرفته است و نقشآفرینان زندگی خودش در مدت حضور در این جنگ، الهامبخش ساختن شخصیتهای این رمان بزرگ بوده است.
وداع با اسلحه، داستان ستوان فردریک هنری آمریکایی است که به ارتش ایتالیا پیوسته تا در خط مقدم علیه اتریشیها و آلمانیها مشغول به خدمت میشود. فردریک در آغاز، آدمی بیقید است آنچنانکه در میانه جنگ، دوران مرخصیاش را با شراب و زن سر میکند، در ابتدا چنین رویهای را با پرستاری انگلیسی بهنام کاترین بارکلی آغاز میکند، اما دراثنای جنگ زخمی میشود و کاترین پرستاری از او را به عهده میگیرد و داستان عاشقانهی او از همینجا شروع میشود. ستوان هنری از جنگ و اسلحه بهسوی عشق میگریزد، اما سرنوشت پایان دیگری را برای او رقم میزند…
شاید بتوان گفت وداع با اسلحه از جنبه به تصویر کشیدن حوادث و آدمهای قرارگرفته در دل جنگی بزرگ، بتواند با «جنگ و صلح» لئون تولستوی پهلوبهپهلو بزند؛ گزارشهای دقیق و تصویرهای روشن از حوادث خط مقدم جبهه در جنگ جهانی اول و نگاهی کاملاً انسانی به آدمهایی که هرکدام بهنوعی درگیر جنگی ناخواسته و فرسایشی شده بودند و نگاه بیقضاوت همینگوی در مقام نویسنده، اثری سترگ از یک داستان جنگی و عاشقانه ساخته است.
این رمان، داستان پیروزی عشق در این میدان نبرد را روایت میکند و به وداع ستوان آمریکایی داوطلب در جنگ با اسلحهاش میانجامد، اما مرگ نقطه پایانی این قصه را میگذارد و مذهب آخرین ریسمان است برای دستهایی خالی؛ خالی از اسلحه، خالی از عشق.
ارنست همینگوی داستانی عاشقانه را با لحنی سرد، به سردی یک اسلحه فلزی روایت میکند؛ عشقی که هویتش تحتالشعاع حوادث و هویت جنگ قرارگرفته و گویا دیگر نمیتوان به زبان دیگری سخن گفت؛ در عوض، توصیف صحنههای جنگ بسیار زنده و ملموس است؛ گویا این جنگ است که اهمیت دارد و موجودیت خودش را بر تمام مفاهیم زندگی تحمیل کرده است، حتی اگر در پایان، میدان نبرد را به قدرت عشق واگذار کند، اما تمام زوایای آن را دستخوش تحول کرده است. تا وقتی عشقی در کار نیست، جنگ میتواند مهمترین مفاهیم زندگی یک فرد را بسازد، اما با حضور عشق، گریز از جنگ امری طبیعی است.
وداع با اسلحه باوجود پرداختن به جزئیات جنگی بزرگ، روایتی موجز و ساده دارد که با ترجمه درخشان نازی عظیما در نشر افق منتشر شده است.
نوشتهشده در تحریریهی نشر افق
توضیحات تکمیلی
پدیدآورنده | ارنست همینگوی |
---|---|
مترجم | نازی عظیما |
تعداد-صفحات | 416 صفحه |
جلد | شومیز |
سال-انتشار | 1396 |
شابک | 978-600-353-392-9 |
قطع | رقعی |
گروه-سنی | بزرگسال |
موضوع | رمان |
نوبت-چاپ | سوم |
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “وداع با اسلحه”
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.