مردان بدون زنان
ارنست همینگوی۳۹.۰۰۰تومان
مانوئل گارسیامرا، رو به موت بود. همهی روزنامهها شمارهی مرگش را از قبل آماده کرده بودند. پس از مرگش گاوبازها نفس راحتی کشیدند، زیرا توی میدان کارهایی میکرد که آنها از دستشان برنمیآمد. همهشان زیر باران در مراسم تشییع او حرکت کردند: یکصد و چهل و هفت گاوباز…
- توضیحات
- توضیحات تکمیلی
- نظرات (0)
توضیحات
ارنست میلر همینگوی نویسندهی کتاب مردان بدون زنان برندهی جایزهی ادبی نوبل و پولیتزر و نشان مانوئل دسپیدس، در جنگ ایتالیا، ترکیه، یونان و جنگهای داخلی اسپانیا حضور داشت. همینگوی در مقاطعی از زندگی خود به شغل خبرنگاری نیز مشغول بود اما داستانهای کوتاه و ادبیات منحصربهفرد او لقب «مرد بزرگ آمریکا» را برایش به ارمغان آورد. مجموعه داستان مردان بدون زنان شامل چهارده، اثر کوتاه از نامآشناترین آثار همینگوی است. 10 داستان از این مجموعه پیش از انتشار کتاب در مجلات مختلف به چاپ رسیده بود. این کتاب توسط اسدالله امرایی ترجمه شده و نشر افق آن را منتشر کرده است.
«مردان بدون زنان» مناسبترین نامی است که ارنست همینگوی میتوانسته برای این مجموعه داستان انتخاب کند؛ داستانهای مردانی بدون زنان. مجموعه داستان مردان بدون زنان شامل چهارده داستان کوتاه است که میتوان گفت تِم داستانهایش با مجموعه داستان «در زمان ما» تاحدی متفاوت است. البته همینگوی در این مجموعه داستان نیز از موضوعات مورد علاقهاش یعنی ماهیگیری، جنگ و سوارکاری چشمپوشی نکرده است، اما ویژگی بارز این مجموعه داستان که آن را از مجموعه «در زمان ما» متمایز میکند این است که در تمام داستانهای این مجموعه با هر موضوعی و فضایی، مردان بدون زنان هستند.
در این داستانها شخصیت یا شخصیتهای اصلی داستانها را مردان بازی میکنند؛ مردانی که یا تنها شدهاند و تنهایی و زندگی بدون زن را انتخاب کردهاند یا از جماعت زنان گریزانند یا اگر زنی در قصه ظاهر میشود، پایانش جدایی است. گویی قرار است مردان در این داستانها آزادی را در عدم حضور زنان جستوجو کنند. رفتن، سفر کردن، ماجراجویی و حضور در جنگ تمام آن چیزیست که مردان این قصهها با آنها به زیستن و زندگی معنا میدهند.
همینگوی در این داستانها همچون دیگر آثارش تجربیات زیستیاش را در دل قصه مینشاند و همانطور که تمام داستانهایش را بر اساس «شکستناپذیری انسان» پیریزی میکند، گویا زمانی این مجموعه داستان را نوشته که اعتقادش را به بودن یک زنِ همراه در ماجراجوییهای زندگی از دست داده است. مردانِ جنگ که حضور در جبهه جنگ را به زن و زندگی مشترک ترجیح میدهند و مردان تنهایی که اسکی روی برف و سوارکاری را تنها لذت زندگی یافتهاند.
فضای داستانها اغلب در روستاها، کوهستان و جنگل یا در جادهها و قطار اتفاق میافتد؛ مکانهایی که رابطه مستقیمی با رهایی و آزادی دارند. مردانی که با لباس مرتب و کت و شلوار در کافهها و رستورانهای شهر نمینشینند. خانه در این داستانها نقشی ایفا نمیکند. گویی تمام شخصیتها در حال گریز از مکاناند و زنان حتی آنجا که سخن از مریم مقدس به میان میآید، شخصیتی سطحی و بدون عمق و حتی نازل دارند. موجوداتی که فهمیده نمیشوند و حتی دیگر برای نیاز جنسی نباید به سراغشان رفت. زنانی که به عشق خیانت میکنند یا بدون درک عشق، خودشان را به مردانی غریبه عرضه میکنند.
اگر چه بهطور کلی آثار همینگوی، آثاری زنانه یا زنمحور نیستند، اما شاید بتوان گفت این مجموعه داستان، زنستیزترین اثر اوست که از ابراز درونیاتش نیز هیچ ابایی نداشته است.
داستانهای این مجموعه با نامهای کله شق، در کشوری دیگر، تپههایی مثل برف سفید، آدمکشها، وطن به تو چه میگوید؟، مسابقهی پنجاه هزار دلاری، بازجویی ساده، ده نفر سرخپوست،قناری سوغاتی، حکایتی از آلپ، مسابقهی سرعت، امروز آدینه است، قصهای پیش پا افتاده و حالا دراز میکشم، با ترجمه اسدالله امرایی در نشر افق چاپ شده است.
نوشتهشده در تحریریهی نشر افق
توضیحات تکمیلی
مترجم | اسدالله امرایی |
---|---|
موضوع | ادبیات امروز |
سال-انتشار | 1395 |
جلد | شومیز |
گروه-سنی | بزرگسال |
تعداد-صفحات | 222صفحه |
شابک | ۴-۵۷۷-۳۶۹-۹۶۴-۹۷۸ |
قطع | رقعی |
نوبت-چاپ | هفتم |
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “مردان بدون زنان”
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.