روز گراز
محمد ایوبیتماس بگیرید
خانه سرد و ساکت است انگار آب مردهشورخانه پاشیده باشند به همه جای آن، بااین که سه مستاجر زندگی میکنند که با خود صاحبخانه میشوند چهار خانواده. همه هم بچهدار و شلوغ اما از همان دم در ناله های مادرم را میشنوم فقط؛ مخصوصا سوختمهای او پشت چشمهام را میسوزانند. انگار یک مشت فلفل سرخ را با دماغم کشیده باشم بالا.
- توضیحات
- توضیحات تکمیلی
- نظرات (0)
توضیحات
محمد ایوبی در این رمان خود هم مثل ديگر آثارش، جنوب ايران را به عنوان محلی برای رخ دادن اتفاقات داستان انتخاب کرده است و در پسزمينهی داستان روز گراز، به فرهنگ و سنتهای بومی اين خطه میپردازد. ايوبی در اين رمان، ماجرای زندگی شخصيتی به نام حبيب را از کودکی تا پيری روايت میکند. رمان روز گراز دربارهی مردی فاقد ارادهی عقلانی است كه بدون بهرهگيری از قوهی عقل و منطق، با زندگی و آدمها روبهرو میشود.
بخشی از کتاب روز گراز
وقتی توضیح میدهی، حتی اگر برای خودت و توی دلت هم که باشد، سبک و راحت میشوی!
طعنه مشت نیست که بخوری، یک ساعت، دو ساعت، یک روز، دو روز حتی یک ماه، دو ماه زیر چشمت بادمجانی باشد و درد بکند، طعنه خیلی خیلی ناکار میکند حتی آنهایی که لیاقت طعنه را دارند، سختشان است…
چرا باید از دروغ غافل شد؟ با دروغ هر واقعه را هزار نوع میتوانی ساخت، در صورتی که راست جز یک شکل ندارد. شکلی که مسلما توی ذوق هم میزند.
توضیحات تکمیلی
پدیدآورنده | محمد ایوبی |
---|---|
جلد | شومیز |
سال-انتشار | 1388 |
شابک | 9789643694456 |
قطع | رقعی |
گروه-سنی | بزرگسال |
موضوع | داستانهای فارسی |
نوبت-چاپ | اول |
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روز گراز”
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.