تهران، کوچهی اشباح- خونآشام1
سیامک گلشیری۲۵.۰۰۰تومان
کیف سیاه رنگ را گذاشت روی زانویم. بعد بیآنکه نگاهم کند، گفت اتفاق وحشتناکی برایش افتاده است. گفت همهاش توی همین کیف است و از ماشین پیاده شد. هنوز در را نبسته بود که سرم را خم کردم و گفت: «میتونم اسمتونو بپرسم؟»
سرش را خم کرد و خیلی آهسته گفت: «دراکولا»
- توضیحات
- توضیحات تکمیلی
- نظرات (2)
توضیحات
در رمان تهران، کوچهی اشباح- خونآشام1 خونآشامی به سراغ نویسندهای به نام سیامک گلشیری میرود و از او میخواهد کتابی را چاپ کند که سرگذشت پسری (دراکولا) است که در شبی، بعد از جشن تولدی، در کوچهای به همراه دوستش، آرش، پا به خانهی متروک و تاریکی گذاشته. او در آنجا در اتاقی به دختری برخورده که گفته بوده قرار است او و برادرش به دست آدمهایی که در خانه هستند، کشته شوند. آن دو در پی یافتن آرش و برادرِ دختر به راهروها و اتاقهای تاریک و مخوف خانه، که پر از سایهها عجیب و غریب هستند، سر میکشند. سرانجام راوی که در مییابد به خانهای پا گذاشته که خونآشامها در آن زندگی میکنند، از آنجا میگریزد، اما در آخرین لحظه دختر او را گاز میگیرد.
دیگر کتابهای مجموعهی خونآشام:
تحریریهی نشر افق
توضیحات تکمیلی
پدیدآورنده | سیامک گلشیری |
---|---|
موضوع | رمان نوجوان |
سال-انتشار | 1387 |
جلد | شومیز |
گروه-سنی | نوجوان |
تعداد-صفحات | 112 صفحه |
شابک | 9-514-369-964-978 |
قطع | رقعی |
نوبت-چاپ | یازدهم |
2 دیدگاه برای تهران، کوچهی اشباح- خونآشام1
دیدگاه خود را بنویسید
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
Mahak Holmes –
عالی جالب و پر رمز و راز
hnnearab2@gmail.com –
دوست دارم راجب اين كتاب بيشتر صحبت كنم ايدي تلگرام من
@hnne_ar