آتوسا صالحی
شاعر، نویسنده و مترجم
آتوسا صالحی شاعر، نویسنده و مترجم است. او در سال 1351 در تهران متولد شد. صالحی فعالیت حرفهای خود را در سال ۱۳۶۹ با با سردبیری نشریه سروش نوجوان آغاز کرد و پس از آن با نشریههایی دیگری مانند مجله همشهری، هفتهنامه و روزنامه آفتابگردان، روزنامه شرق و ایران همکاری کرد. او عضویت در شورای مباحث نظری و رمان نوجوان کانون پرورش فکری و دبیری مجموعههای رمانهایی که باید خواند (نشر پیدایش)، کارگروه بازآفرینی (انتشارات نردبان)، داوری جایزههایی مانند پروین اعتصامی و کتاب سال وزارت ارشاد، جشنوارهی سپیدار، جشنوارهی کتاب برتر و ادبیات کودک شیراز و کتاب سال کانون پرورش فکری را در کارنامه حرفهای خود دارد. هم اکنون آتوسا صالحی سرویراستار بخش کودک و نوجوان نشر افق است و مسئولیت مدیریت باشگاه کتاب افق را برعهده دارد.
اولین کتابش مجموعه شعر نوجوان با اجازهی بهار در سال 1375 منتشر شد. مجموعهی 12 جلدی قصههای شاهنامه اولین بازآفرینی امروزی این افسانهها برای نوجوانان بود که با استقبال مخاطبان روبهرو شد و برایش جوایزی چون لوح زرین و دیپلم افتخار کانون پرورش فکری را به ارمغان آورد. از او تا امروز بیشتر از 80 کتاب برای کودکان و نوجوانان منتشر شده که از میان آنها میتوان به رمان حتی یک دقیقه کافی است، ترجمهی مجموعههای تام گیتس و هنری زلزله و مجموعه شعر دلم برای تو تنگ است اشاره کرد. او دو پسر دارد که ماجرای بعضی از داستانهایش مثل «نیما نابغه» را از آنها الهام گرفته و عاشق سفر و گلدانهای شعمدانی پشت پنجرهاش است.
کلاس چهارم دبستان بود که کتاب بخشی از زندگیاش شد. گاهی کتابهای کلاسیک خلاصهشده میخواند؛ گاهی کتابهای احمد شاملو و فروغ فرخزاد را از برادرش میگرفت و شعر میخواند. از کتابهای موردعلاقهاش کتاب هفتخان رستم بود. یک داستان تصویری کودکانه به تصویرگری نفیسه ریاحی. باوجود همهی قصههایی که مادرش برایش تعریف میکرد، ریاضی را بیشتر دوست داشت.
در مسابقهی خبرنگار افتخاریای که مجلهی سروش نوجوان برای نوجوانان ترتیب داده بود، شرکت کرد و اسمش در لیست برگزیدهها اعلام شد. در جلساتی که مجله برگزار میکرد، با دختری آشنا شد به نام مژگان کلهر و چیزی نگذشت که آنها به بهترین دوستهای همدیگر تبدیل شدند. از حدود 18 سالگی عضو اولین دورهی دفتر شعر جوان بود و در کلاس شعری که قیصر امینپور استاد آن بود، شرکت میکرد که این کلاس بعدها به او در نوشتن کتاب دریای عزیز کمک کرد. وقتی به پیشنهاد بهرام بیضایی که استاد او در کلاسهای فیلمنامهنویسی بود و با تشویق قیصر امینپور، تصمیم به بازآفرینی شاهنامه برای نوجوانان گرفت، هر کتابی که دربارهی شاهنامه و اساطیر در ایران بود خواند! اول تصمیم گرفت اولین داستان از بازآفرینیاش را که ضحاک نام داشت، در روزنامه چاپ کند تا واکنش نوجوانها را ببیند.
بهمحض چاپ شدن داستان، نوجوانها به روزنامه تلفن زدند و سراغ ادامهی قصه را گرفتند؛ و همین او را به نوشتن ادامهی بازآفرینی شاهنامه دلگرم کرد. سه داستان که تمام شد، به او پیشنهاد شد آنها را به شکل کتاب منتشر کند؛ هنوز کتابها چاپ نشده بودند که در اولین دورهی جشنواره مطبوعات برای داستانهایی که در روزنامه منتشر شده بود، لوح زرین و دیپلم افتخار گرفت. مدتی بعد با مژگان کلهر به تلویزیون رفتند و فیلمنامه نوشتند. چند سریال و برنامه کودک نوشتند تا اینکه پروژهی بزرگ بستنیها پیشنهاد شد.
سال 82 با نشر افق همکاری کرد و کارشناس کتاب شد. سپس شروع به ویرایش و ترجمهی کتابها کرد. ویراستاری را از قیصر امینپور یاد گرفته بود. او چند کتاب شعر چاپ کرد و شروع به نوشتن رمان حتی یک دقیقه کافی است کرد که از سوی کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر شد. او سال 81 ازدواج کرد و دو پسر دارد. دو پسر که علاقهی او را به نوشتن ادبیات کودک بیشتر کردند.
صالحی جوایزی هم از جشنوارههای مختلف دریافت کرده که منتخب کتابخانه مونیخ، جایزهی پروین اعتصامی، کتاب تقدیری سال، جایزهی بانوی فرهنگ، برگزیدهی جشنوارهی کودک و شاهنامه و قلم بلورین جشنوارهی مطبوعات از آن جملهاند.